ژوان جانژوان جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

هـــــــــــدیه ای از آسمــــــــــــون

ژوان و نی نی+

سلام سلام ستاره ... تبریک میگم مامانی . عکس خوشگلت تو مجله چاپ شده.. خیلی ذوق دارم الـــــــــهی که اون بالا بالا ها ببینمت مــــــــــادر   ...دی دی دی دین... ژوان معــــــروف میشــــــود ...        ...
13 مرداد 1392

سومین سالگرد ازدواج مامی و ددی

  سلام فرشته کوچولوی مامان... سلام شیرینی زندگیم سلام گل قشنگم سلام دخترم ... روزی که این وبلاگ رو برات ساختم -اون روزا که تو هنوز توی دلم بودی- توی قسمت توضیحات وبلاگ برات نوشتم : "مسافر کوچولوی نازنازی...تو ثمره ی عشق مایی"    امروز که تو رو تو آغوشم دارم ، با تمام وجودم اینو حس میکنم... آره  مامانی...تو ثمره ی یه عشق بزرگی... یه عشق بزرگ که مثل خودت یه هدیه از آسمون خدا بود... عشقی که بعد از گذشت چند ســـــــــــــــال هنوز تازه ی تازه است   عشقی که مثل یه رود پر خروش تو زندگی من و بابایی جریان داره    عشقی که قلب مارو با هم یکی کرده و ام...
10 مرداد 1392

باز هم عکس : )

عکس های ژوان خانمی در فضای باز بـــــــه بـــــــه بدو بیا این ور بازار                                                          با تشکر از محسن و الهام عزیزم ، مامان و بابای نیایش سادات جووووووووون    ...
10 مرداد 1392

دو ماهه شدی...

سلام نازدار.خوبی نفــــــــــــــســـــــــــــــم...؟   عشق کوچولوی مامانی در کمال ناباوری من ، یک ماه دیگه از با هم بودنمون گذشت و تو فرشته نازنازی من دو ماهه شدی...     هورررررررررااااااااااااااا                   مبـــــــارکــــــــههههههه   باز هم باید بگم یک ماه آروم و بی استرس رو با هم  گذروندیم و غیر از روز آخر دو ماهگیت که واکسن سه گانه تزریق کردی و یه کمی اذیت شدی باز هم مثل همیشه همه چیز خوب و عالی بود و دختر گلم مثل یه فرشته آروم و مهربون بود... الهی بمیرم مادر...توی هر دو تا پات آمپول زدن تا بعد از ظهرش یه کمی تب داشتی ...
8 مرداد 1392
1